برای اکثر مردم، فکر کردن به اینکه قرار است گوشهای بنشینند و کتابی بنویسند، ایجاد وحشت میکند. ممکن است یک نویسنده ایدههای فراوانی برای نوشتن داشتهباشد ولی پیادهسازی این ایدهها بر روی کاغذ به صورت منظم و بههم پیوسته بهطوریکه برای خوانندگان قابل درک باشد یک چالش اساسی و مهم است. از طرف دیگر پیدا کردن زمان کافی در روز برای نوشتن، چالش دیگری است که با برنامهریزی و داشتن نظم در کار، تا زمانی که نوشتن کتاب به پایان میرسد، امکان موفق شدن و چیرهشدن بر آنرا بالا میبرد.
1- یک مکان و زمانی را تعیین کنید که در آن زمان و مکان آزادی عمل دارید و با خیال آسوده میتوانید مطالبتان را روی کاغذ بیاورید. فرض کنید که کار تمام وقت دارید و در طول روز باید به افراد خانوادهتان رسیدگی کنید، پس برای پیدا کردن زمان مناسب، لازم است که صبحها یک ساعت زودتر از خواب بیدار شوید و یا شبها یک ساعت دیرتر به رختخواب بروید. اگر این کار امکانپذیر نیست، پس میتوانید در وقت ناهار، به کتابخانه یا یک پارک در نزدیکی محل کارتان بروید. اگر برای زمان طولانی با قطار یا اتوبوس مسافرت میکنید، از آن زمان میتوانید برای نوشتن استفاده کنید. اگر میخواهید کار نوشتن را در منزل انجام دهید، مکان نشستنتان باید از مسیر رفت آمد دیگران جدا باشد، مثلا میتوانید از بالکن یا حیاط پشت خانه استفاده کنید. همچنین اگر در امر نوشتن کتاب جدی هستید، لازم است که باقی اعضای خانواده در زمانهایی که مشغول نوشتن هستید، برای ساکت نگهداشتن محیط، جدیت به خرج دهند.
2- تصمیم بگیرید که دقیقا چه مدل کتابی میخواهید بنویسید. بهطور کلی، کتابتان رمان [کتاب داستان] است یا نه!؟ برای این منظور لازم است که مانند یک فروشندهی کتاب فکر کنید. کتابی که مینویسید، در کدامیک از قفسههای کتاب یک کتاب فروشی قرارمیگیرد؟ لازم است بدانید که کتاب شما دقیقا در چه رستهای است؟ اگر رمان مینویسید، رمانتان در چه گروهی جای میگیرد؟ رمان عاشقانه؟ رمان حادثهای؟ تخیلی؟
3- تشخیص بدهید که کتابتان را چه مخاطبینی میخوانند. اگر مخاطبین کتابتان کودکان هستن، کتاب را قرار است خودشان بخوانند یا شخص دیگری با صدای بلند برایشان میخواند؟ این مورد میتواند در استفاده از کلمات و اصطلاحات پیچیده، به نوشتنتان کمک کند.
4- تعیین کنید که حجم کتابتان قرار است چقدر باشد. به عنوان مثال حداقل تعداد کلمه برای یک رمان بزرگسالان 40،000 لغت است. اگر قرار باشد کتاب شما این تعداد لغت داشتهباشد، پس هر فصل کتاب باید شامل حداقل 4000 لغت باشد. این بدین معنی ست که کتاب شما ده فصل دارد. توجه به حجم هر فصل بسیار مهم است چون خواندن کتاب را برای خواننده سادهتر میکند. برای یک خواننده، هیچ چیز بدتر از این نیست که یک فصل کتاب 3 صفحه باشد و فصل بعدی 87 صفحه. همچنین دانستن اینکه کتابتان قرار است چند صفحه باشد و شامل چند فصل، به شما در برنامهریزی برای نوشتن کتاب کمک میکند. به عنوان مثال تصور اینکه بخواهید یک کتاب با 40،000 لغت بنویسید، کار را برایتان مشکل میکند. ولی اگر بدانید که کتابتان 10 فصل دارد و خود را متعهد کنید که هر فصل را در یک هفته به پایان برسانید، کار برایتان سادهتر جلوه مینماید.
5- مشخص کنید که چه کسی شخصیت اصلی داستان شماست. ممکن است کتابتان چندین شخصیت اصلی داشته باشد، ولی باید توجه داشته باشید که قهرمان داستان شما باید یک فرد باشد. و تمام اتفاقات حول همان شخصیت بچرخد. همچنین باید مشخص کنید که ناقل کتاب شما اول شخص مفرد است [من این کار را کردم... من آن کار را کردم...] یا داستان از زبان شخص دیگری نقل میشود [سوزان این کار را کرد... سوزان آن کار را کرد...]
6- مشخص کنید که موضوع داستان شما حول چه محوری میچرخد. به عنوان مثال شخصیت اصلی داستان در حال از دست دادن مزرعه پدری است و پول کافی برای باز پس گیری آن ندارد. پس هدف و قصد کتاب شما بیان این مطلب است که این فرد در حال تلاش برای باز پس گرفتن مزرعهی پدریاش است. در مقابل داستانتان باید یک شخصیت منفی داشته باشد که با شخصیت اصلی داستان در حال مبارزه است و میخواهد مزرعه را از چنگش در بیاورد. دقت کنید که شخصیت مثبت و منفی داستانتان باید تقریبا قدرت برابر داشته باشند تا داستان جذابیتاش را برای خواننده از دست ندهد.
7- کتابتان را به سه پرده تقسیم کنید؛ پرده اول، پرده دوم، پرده سوم. در پرده اول به بیان مشکل بپردازید. در پرده دوم هیجان داستان را به حداکثر برسانید و در پرده سوم و آخر، مشکل را رفع کنید. اگر کتابتان قرار است 40،000 کلمه باشد به راحتی میتوانید مشخص کنید که هر پرده از کتاب چند فصل و چند کلمه است.
8- یک فرهنگ لغات جامع و کامل بخرید. حتی اگر کامپیوترتان نرمافزار فرهنگ لغات دارد، باید بدانید که ورژنهای الکترونیکی فرهنگ لغات یا لغتنامهها ضعفهایی دارند. پس اگر قراراست به صورت حرفهای کار کنید، بهتر است یک نسخهی چاپی از یک لغتنامه داشتهباشید.
9- شروع به نوشتن کنید. بهترین راه برای شروع کردن، این است که مشخص کنید در روز چند صفحه میخواهید بنویسید. اگر شما فقط روزی یک صفحه بنویسید، در پایان سال، یک کتاب 365 صفحهای دارید. اگر به جای یک صفحه در روز پنج صفحه بنویسید، محاسبه کنید که در سال چه تعداد کتاب میتوانید بنویسید. پس فقط لازم است که به نوشتن یک صفحه در روز یا هر تعداد صفحهای که تعیین میکنید، متعهد باشید.
10- به یک انجمن نویسندگی ملحق شوید. بخشهایی از کتابتان را که نوشتهشده، پرینت کنید و در اختیار دیگر نویسندگان قرار دهید تا از نظراتشان مطلع شوید. [این کار در کشورهایی که قانون کپیرایت ندارند، پیشنهاد نمیشود]
برگردان: علی آذرنوش
منبع: ehow
و اما از کجا و چگونه شروع کنیم:
1- یک مکان و زمانی را تعیین کنید که در آن زمان و مکان آزادی عمل دارید و با خیال آسوده میتوانید مطالبتان را روی کاغذ بیاورید. فرض کنید که کار تمام وقت دارید و در طول روز باید به افراد خانوادهتان رسیدگی کنید، پس برای پیدا کردن زمان مناسب، لازم است که صبحها یک ساعت زودتر از خواب بیدار شوید و یا شبها یک ساعت دیرتر به رختخواب بروید. اگر این کار امکانپذیر نیست، پس میتوانید در وقت ناهار، به کتابخانه یا یک پارک در نزدیکی محل کارتان بروید. اگر برای زمان طولانی با قطار یا اتوبوس مسافرت میکنید، از آن زمان میتوانید برای نوشتن استفاده کنید. اگر میخواهید کار نوشتن را در منزل انجام دهید، مکان نشستنتان باید از مسیر رفت آمد دیگران جدا باشد، مثلا میتوانید از بالکن یا حیاط پشت خانه استفاده کنید. همچنین اگر در امر نوشتن کتاب جدی هستید، لازم است که باقی اعضای خانواده در زمانهایی که مشغول نوشتن هستید، برای ساکت نگهداشتن محیط، جدیت به خرج دهند.
2- تصمیم بگیرید که دقیقا چه مدل کتابی میخواهید بنویسید. بهطور کلی، کتابتان رمان [کتاب داستان] است یا نه!؟ برای این منظور لازم است که مانند یک فروشندهی کتاب فکر کنید. کتابی که مینویسید، در کدامیک از قفسههای کتاب یک کتاب فروشی قرارمیگیرد؟ لازم است بدانید که کتاب شما دقیقا در چه رستهای است؟ اگر رمان مینویسید، رمانتان در چه گروهی جای میگیرد؟ رمان عاشقانه؟ رمان حادثهای؟ تخیلی؟
3- تشخیص بدهید که کتابتان را چه مخاطبینی میخوانند. اگر مخاطبین کتابتان کودکان هستن، کتاب را قرار است خودشان بخوانند یا شخص دیگری با صدای بلند برایشان میخواند؟ این مورد میتواند در استفاده از کلمات و اصطلاحات پیچیده، به نوشتنتان کمک کند.
4- تعیین کنید که حجم کتابتان قرار است چقدر باشد. به عنوان مثال حداقل تعداد کلمه برای یک رمان بزرگسالان 40،000 لغت است. اگر قرار باشد کتاب شما این تعداد لغت داشتهباشد، پس هر فصل کتاب باید شامل حداقل 4000 لغت باشد. این بدین معنی ست که کتاب شما ده فصل دارد. توجه به حجم هر فصل بسیار مهم است چون خواندن کتاب را برای خواننده سادهتر میکند. برای یک خواننده، هیچ چیز بدتر از این نیست که یک فصل کتاب 3 صفحه باشد و فصل بعدی 87 صفحه. همچنین دانستن اینکه کتابتان قرار است چند صفحه باشد و شامل چند فصل، به شما در برنامهریزی برای نوشتن کتاب کمک میکند. به عنوان مثال تصور اینکه بخواهید یک کتاب با 40،000 لغت بنویسید، کار را برایتان مشکل میکند. ولی اگر بدانید که کتابتان 10 فصل دارد و خود را متعهد کنید که هر فصل را در یک هفته به پایان برسانید، کار برایتان سادهتر جلوه مینماید.
5- مشخص کنید که چه کسی شخصیت اصلی داستان شماست. ممکن است کتابتان چندین شخصیت اصلی داشته باشد، ولی باید توجه داشته باشید که قهرمان داستان شما باید یک فرد باشد. و تمام اتفاقات حول همان شخصیت بچرخد. همچنین باید مشخص کنید که ناقل کتاب شما اول شخص مفرد است [من این کار را کردم... من آن کار را کردم...] یا داستان از زبان شخص دیگری نقل میشود [سوزان این کار را کرد... سوزان آن کار را کرد...]
6- مشخص کنید که موضوع داستان شما حول چه محوری میچرخد. به عنوان مثال شخصیت اصلی داستان در حال از دست دادن مزرعه پدری است و پول کافی برای باز پس گیری آن ندارد. پس هدف و قصد کتاب شما بیان این مطلب است که این فرد در حال تلاش برای باز پس گرفتن مزرعهی پدریاش است. در مقابل داستانتان باید یک شخصیت منفی داشته باشد که با شخصیت اصلی داستان در حال مبارزه است و میخواهد مزرعه را از چنگش در بیاورد. دقت کنید که شخصیت مثبت و منفی داستانتان باید تقریبا قدرت برابر داشته باشند تا داستان جذابیتاش را برای خواننده از دست ندهد.
7- کتابتان را به سه پرده تقسیم کنید؛ پرده اول، پرده دوم، پرده سوم. در پرده اول به بیان مشکل بپردازید. در پرده دوم هیجان داستان را به حداکثر برسانید و در پرده سوم و آخر، مشکل را رفع کنید. اگر کتابتان قرار است 40،000 کلمه باشد به راحتی میتوانید مشخص کنید که هر پرده از کتاب چند فصل و چند کلمه است.
8- یک فرهنگ لغات جامع و کامل بخرید. حتی اگر کامپیوترتان نرمافزار فرهنگ لغات دارد، باید بدانید که ورژنهای الکترونیکی فرهنگ لغات یا لغتنامهها ضعفهایی دارند. پس اگر قراراست به صورت حرفهای کار کنید، بهتر است یک نسخهی چاپی از یک لغتنامه داشتهباشید.
9- شروع به نوشتن کنید. بهترین راه برای شروع کردن، این است که مشخص کنید در روز چند صفحه میخواهید بنویسید. اگر شما فقط روزی یک صفحه بنویسید، در پایان سال، یک کتاب 365 صفحهای دارید. اگر به جای یک صفحه در روز پنج صفحه بنویسید، محاسبه کنید که در سال چه تعداد کتاب میتوانید بنویسید. پس فقط لازم است که به نوشتن یک صفحه در روز یا هر تعداد صفحهای که تعیین میکنید، متعهد باشید.
10- به یک انجمن نویسندگی ملحق شوید. بخشهایی از کتابتان را که نوشتهشده، پرینت کنید و در اختیار دیگر نویسندگان قرار دهید تا از نظراتشان مطلع شوید. [این کار در کشورهایی که قانون کپیرایت ندارند، پیشنهاد نمیشود]
برگردان: علی آذرنوش
منبع: ehow