علی_آذرنوش

در این وبلاگ مطالبی در خصوص مسائل مالی و سرمایه گذاری مطرح می‌شود...

علی_آذرنوش

در این وبلاگ مطالبی در خصوص مسائل مالی و سرمایه گذاری مطرح می‌شود...

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۹ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است


بعد از حدود 9 سال که مهمان بلاگر بودم، امروز بساطمو جمع کردم و طی یک روز اثاث‌کشی به سیستم بلاگ بیان کوچ کردم.
با ابزار مهاجرت بیان، تمام پست‌های قبلی رو هم از روی بلاگر انتقال دادم اینجا. کار چندان مشکلی نبود، اما زمان‌بر. در هر صورت بلاگر میزبان خوبی بود. بدرود بلاگر [...]
و سلام بر کسانی که تابع هدایتند [...]
ع. الف.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۲۲:۰۲
Ali Azarnoosh
درس اول: آیا نوشتن هدف روی کاغذ به تنهایی در بدست آوردن آن کمک می‌کند؟

بیشتر ما می‌دانیم نوشتن اهداف، بسیار حیاتی و ضروری است. و این یک راه بسیار ساده برای تبدیل افکار و رویاها، به اهداف واضح و قابل رویت است.

ولی یک قانون مهم دیگری برای رسیدن به اهداف وجود دارد که اکثرا از آن بی اطلاع‌ هستند.

نوشتن اهداف، به تنهایی کافی نیست!
شما باید اهداف را به صورت کامل و حتی‌المکان با تمام جزئیات توضیح دهید!


تا جایی که ممکن است، اهداف‌تان را منحصر به فرد و با جزئیات بیشتری ذکر کنید!

به عنوان مثال، این دو هدف را مقایسه کنید:


"من یک خانه‌ی نو می‌خواهم"
و
"من یک خانه‌ی دو طبقه‌ی مجلل می‌خواهم که چهار اتاق خواب بزرگ، یک اتاق نشیمن لوکس، یک شومینه‌ی شیک و یک حیاط بزرگ با استخر داشته باشد..."

"من مقدار زیادی پول می‌خوام"، هدف نیست؛ فقط یک آرزوست.
"من از ابتدای فروردین، هر ماه 10000 دلار پول از طریق کسب و کارم بدست خواهم آورد"
این یک هدف است.

بعد از نوشتن اهداف‌تان با جزئیات بسیار دقیق، فراموش نکنید که به تصویر سازی ذهنی هم احتیاج دارید. می‌توانید اهداف‌تان را روی کاغذهای کوچک زرد رنگ پشت چسبدار بنویسید و به کامپیوترتان بچسبانید. حتی می‌توانید با کمک عکس‌های واقعی، یک پرینت از تمام اهداف‌تان بگیرید و به دیوار اتاق‌تان بچسبانید. یک نسخه‌ی آنرا می‌توانید در کیف پول‌تان بگذارید.

تلاش کنید که محیط اطراف‌تان را به نحوی، با استفاده‌ از ریمایندرها، پر کنید تا اهداف‌تان را در هرجایی که هستید، به خاطر داشته باشید.

این کار به شما کمک خواهد کرد، که بر روی اهداف‌تان متمرکز بمانید و یک تصوری ذهنی واضح و روشنی از تمام چیزهایی که می‌خواهید در ذهن‌تان داشته باشید.

برگردان: علی آذرنوش 

منبع: Goal-Setting-Guide
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۰ ، ۰۹:۵۷
Ali Azarnoosh
یکی از سوالات نسبتاً مهمی که در رابطه با شخصیت مختار ثقفی، مطرح است این است که چرا مختار سقفی در زمان قیام امام حسین(ع) به یاری ایشان نرفته ولی بعداً از قاتلان آن حضرت انتقام گرفته است؟



با مراجعه به منابع تاریخی پاسخ این سوال روشن خواهد شد:

بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آن کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامی داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانی کرد.(1)

بلاذری می‌نویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(2) اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـی بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند.

مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه برای جمع آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حرکت کرد. اما با دگرگونی اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.

ابن زیـاد دسـتور داد که دعوت کنندگان امام حسین(علیه السلام) و حامیان مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیـر و اعدام می‌شوند. ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر ناگوار دستگیری مسلم را شـنـیـد، بـا جمعی از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهای مسلح ابن زیاد بـرخـورد کـرد و در پـی یـک گـفت و گوی لفظی شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیری پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.(3)
ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانی، به شدت در جست و جوی مختار بـود و برای دستگیری او جایزه‌ای معیّن کرد.(4)

دستگیری مختار توسط ابن زیاد

یکی از دوستان مختار بـه نـام هانی بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده ابن زیاد رفت و ماجرای مخفی شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به آن شخص گفت: به مختار بگوید مواظب خود باشد که تحت تعقیب است و در خطر می‌باشد.
مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـی چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: "تو همانی که به یاری پسر عقیل شتافتی؟ "مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم."(5)

ابن زیاد که عصبانی بود، عصای خود را محکم به صورت مختار کوبید، به طوری که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وی پناهنده شده است. ابن زیاد کمی آرام گرفت و گفت: "اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را می‌زدم." و دستور داد مختار را به زندان افکندند.

همچنان در زندان بود تا امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.(6)
با توجه به این مطالب مشخص می شود که اوضاع کوفه در هنگام قیام امام حسین(ع)،بگونه ای بود که مختار نتوانست در قیام امام حسین(ع) شرکت کند.


پی نوشتها:

1 - الارشاد، ص 205؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 355
2- انساب الاشراف، ج 6، ص 376.
3- کامل ابن اثیر، ج 4، ص 169.
4- تـاریـخ طـبـری، ج 5، ص 381؛ کـامـل ابـن اثـیـر، ج 4، ص 36.
5- مقتل الحسین(ع) ، ابی مخنف، ص 268-270.
6- انـسـاب الاشـراف، ج 6، ص 376- 377؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 116؛ مقتل ابی مخنف، ص 271؛ البدایة والنهایة، ج 8، ص 249.

منبع: تابناک
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۹ ، ۲۱:۳۸
Ali Azarnoosh
- بلاگر هم فیل.تر شد.
- قالب اینجا را عوض کردم، چون قالب‌های آماده‌ی بلاگر در براوزرها منظم‌تر دیده می‌شوند.
- اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما.
- ضمنا، جواب سلام هم واجب است.
- بنابر این، کلّم الناس علی قدر عقولهم.
- از امروز دقیقا تا 30 روز دیگه، روزشمار معکوس ... .
- افزونه‌ی دیکشنری آنلاین برای فایرفاکس؛ پیشنهاد می‌شود.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۹:۳۰
Ali Azarnoosh
این شماره یک شماره‌ی تلفن رایگان است که اگر آنرا با استفاده از تلفن همراه خود بگیرید، در هر نقطه‌ی از دنیا که باشید، اتوماتیک شما را به پلیس آن منطقه وصل می‌کند. به عنوان مثال، اگر آنرا با موبایل‌های ایران شماره‌گیری کنید، پلیس 110 را می‌گیرد؛ در آمریکا 911 و در باقی مناطق هم به همین ترتیب.

از خصوصیات این شماره این است که، در حالتی که سیم‌کارت شما آنتن هم نداشته باشد و یا حتی در مناطق کوهستانی که اصلا آنتنی وجود ندارد، این شماره کار می‌کند. جالب است بدانید که این شماره را با موبایل بدون سیم کارت و حتی موبایل در حالت قفل هم می‌توان گرفت.

ظاهرا این سیستمی است که شرکت‌های تولید کننده‌ی تلفن همراه آنرا به صورت مشترک بر روی همه‌ی گوشی‌ها قرار داده‌اند.
پس تلفن همراه در مناطقی هم که آنتن نمی‌دهد، شاید روزی به کار بیاد. البته اگر شماره‌ی 112 را به خاطر داشته باشید.

موفق باشید و سبز
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۸۹ ، ۱۵:۵۱
Ali Azarnoosh
یکی بود، یکی نبود. زیر این گنبد کبود، پسر و پدری با یکدیگر زندگی می‌کردند. شغل شریف پدر، کفن‌دزدی بود! هر زمان که فردی از اهالی شهر می‌مرد و خانواده‌اش او را به خاک می‌سپردند و محل قبر را ترک می‌کردند، سر و کله‌ی پدر قصه‌ی ما پیدا می‌شد. ابتدا نبش قبر می‌کرد و خاک‌ها را به کناری می‌ریخت و سپس کفن جنازه‌ی بخت‌برگشته‌ی بی‌دفاع را باز می‌کرد و در پایان، دوباره خاک‌ها را درون قبر می‌ریخت و از فروش کفن این مُردگان، روزگار می‌گذراند. دیرزمانی گذشت تا اینکه پدر در بستر بیماری و مرگ افتاد.

پدر که مرگ خود را نزدیک می‌دید، به پسر نصیحت کرد که پس از مرگ او چنان در میان مردم زندگی کند که اهالی شهر، برایش طلب آمرزش کنند و از او به نیکی یاد کنند و گه‌گاه برایش فاتحه‌ای بخوانند. پسر به پدر قول داد که نصیحت او را عملی می‌کند و به‌گونه‌ای رفتار خواهد کرد که نام پدر به‌نیکی در خاطر مردم روستا ثبت گردد.

باری؛ پدر مُرد و پسر دست تنها ماند و البته بلافاصله به شغل شریف پدر روی آورد؛ البته با اندکی تفاوت! هر وقت فردی از اهالی شهر می‌مرد و خانواده‌اش او را به خاک می‌سپردند و سرانجام محل قبر را ترک می‌کردند، سر و کله‌ی پسر پیدا می‌شد. پسر نبش قبر می‌کرد و خاک‌های قبر را به کناری می‌ریخت و کفن جنازه‌ی بخت‌برگشته‌ی بی‌دفاع را از تنش می‌کند و در پایان چوب بزرگی در ماتحت جنازه فرومی‌کرد و سپس بی‌آنکه خاک‌ها را به درون قبر بریزد، جنازه و قبر را در همین حال رها می‌کرد و می‌رفت.

فردا روز که خانواده‌ی فرد درگذشته به محل قبر می‌آمدند با منظره‌ای حیرت‌انگیز و باورنکردنی روبه‌رو می‌شدند: همه‌ی خاک‌های قبر در کناری ریخته شده و جنازه‌ی بی‌کفن و لخت و عور مانده در حالی که چوب بزرگی در ماتحتش فرورفته، ته قبر وارونه افتاده بود! مردم با دیدن این صحنه، به یاد پدر مرحوم‌شده‌ی قصه‌ی ما می‌افتادند و ضمن خواندن فاتحه‌ای، برایش طلب آمرزش می‌کردند و دریغ و افسوس می‌خوردند که آن پدر، عجب معرفت و حجب و حیایی داشته و اینان قدر مرام جوانمردانه‌اش را نمی‌دانستند! پایان‌بخش این صحنه، آه سردی بود که از اعماق جان‌های پشیمان مردم شهر برمی‌آمد و زمزمه‌ی مدام این جمله بود که «عجب! صد رحمت به کفن‌دزد قبلی!»
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۸۸ ، ۱۲:۴۸
Ali Azarnoosh
نشانه‌ی ایمان، این است که [راست‌گویی] را هر چند به زیان تو باشد؛ بر [دروغگویی]، گر چه به سودت باشد ترجیح دهی.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۸۸ ، ۰۱:۲۲
Ali Azarnoosh


1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.

(یس/58)

"از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود." این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.

2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین .

(صافات /79)

"درود بر نوح در میان جهانیان." چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.

3- سلامٌ علی اِبراهیم .

(صافات/109)

"درود بر ابراهیم." در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]

4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون .

(صافات/120)

" درود بر موسی و هارون." درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)
- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)
- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)
- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)
- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)
و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.
سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

5- سلامُ علی آلِ یاسین .

(صافات/130)

"درود بر پیروان الیاس" (1) خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.(صافات /129)
امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.
تعبیر به "ال یاسین" به جای "الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه "الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین .

(زمر/73)

"... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید] در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر.

(قدر/5)

"[آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . " این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.
پی نوشت : (1) در تفسیر قمی در ذیل آیه اتدعون بعلا آمده که قوم الیاس ( علیه السلام ) بتی داشتند که آن را بعل می نامیدند / (و در کتاب معانی به سند خود از نوح قادح از امام صادق ( علیه السلام ) از پدرش از پدران بزرگوارش از علی ( علیهم السلام ) روایت کرده که درباره آیه سلام علی آل یس فرمود : یس رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است / و آل یس ما هستیم / مؤلف : و از کتاب عیون از امام رضا ( علیه السلام ) نظیر این حدیث روایت شده / و البته این دو روایت بر این مبنی صحیح است که ما آیه را به صورت آل یس بخوانیم ، همچنان که در قراءت نافع و ابن عامر و یعقوب و زید این طور قراءت شده

برگرفته از تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۸۷ ، ۱۳:۲۰
Ali Azarnoosh

الحمدالله، آدرس www.azarnoosh.ir هم به من رسید؛ برای پنج سال متوالی ثبت‌ش کردم. قصد دارم انشالله هر روز مواردی رو داخل‌ش بنویسم. یک دفتر خاطرات کوچک، یا یه چیزی تووی همین مایه‌ها.

انشالله موفق باشید و خوش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۸۷ ، ۱۴:۰۵
Ali Azarnoosh