معمولا یک کارمند به دنبال امنیت شغلی و درآمد مطمئن است؛ از طرف دیگر ممکن است یک کارآفرین چندین ماه را بدون کسب کمترین درآمدی سپری کند. از این رو، تبدیل شدن به یک کارآفرین ممکن است نیازمند تحمل ناهمواریهایی باشد. و فقط افرادی موفق به این کار میشوند که با ارادهای قوی، توانایی تحمل مخاطرات و رویارویی با ناملایمات را داشته باشند. پس اگر ارادهای پولادین، تعهدی مقتدارنه و پشتکاری خللناپذیر دارید، تبدیل شدن از یک کارمند به یک کارآفرین برای شما کار چندان مشکلی نخواهد بود.
اگر شما رویای این را دارید که درآیندهای نه چندان دور، یک روزی رئیس خودتان باشید، حتما خیلی وقتها وسوسه شدهاید و به راهاندازی یک کسب و کار و کارآفرین شدن فکر کردهاید. ولی قبل از اینکه دست به هر اقدام عجولانهای بزنید لازم است به تجزیه و تحلیل عواملی که باعث اتخاذ این تصمیم میشود، مبادرت نمایید. چه مهارتهایی دارید؟ نقاط قوت و نقاط ضعف شما چیست؟ خواستههایتان از کسب و کار جدیدتان چیست؟ و سوالاتی از این دست. پاسخگویی به این سوالات در حین تجزیه و تحلیل و بررسی برای راهندازی یک کسب و کار و تبدیل شدن به یک کارآفرین، لازم و ضروری است.
راه اندازی یک کسب و کار، با داشتن یک شغل ثابت یا کارمند دیگران بودن به کلی متفاوت است. به عنوان یک کارمند، زمان آزاد کمی دارید یا اصلا زمان آزاد ندارید؛ ولی به همان مقدار که زمان آزاد برای انجام کارهای شخصیتان ندارید، مسوولیت کمتری هم در قبال نتایج حاصل از کارهایتان دارید. در مقابل زمانیکه شما یک کارآفرین هستید، زمانتان آزاد است و محدودیتی ندارید، ولی در برابر همه چیز و همه کس که به کسب و کارتان مرتبط هستند، مسوولیت دارید. هیچ کس دیگری در برابر اشتباهات مقصر دانسته نمیشود. شما مجبورید خودتان به خودتان انگیزه بدهید که تلاش کنید و سخت تلاش کنید، آنهم درست در زمانی که شخص دیگری بر کارهایتان نظارت نمیکند. لازم است برای بدستآوردن نتایج مطلوب و موثر، در کارتان نظم و انضباط داشته باشید و مدیریت کارها را خود بر عهده بگیرید.
به عنوان یک کارمند، شما ساعتهای محدودی را کار میکنید ولی به عنوان یک کارآفرین برای موفق شدن کسب و کارتان لازم است که ساعتهای بیشتری را به سختی کار کنید. بدین منظور لازم است که خود را از لحاظ ذهنی برای رویارویی با مشکلات آمادهکنید و برای موفق شدن، به تواناییهایتان ایمان داشتهباشید.
وقتی شما کار کردن برای دیگران را متوقف میکنید و تصمیم میگیرید که برای خود و کسب و کارتان کارکنید، لازم است از کاراکتر یک کارمند خارج شوید و به خود بقبولانید که دیگر باید مثل یک کارآفرین رفتار کرد.
اگرچه شما تصمیم خودتان را گرفتهاید و هر طور شده میخواهید که یک کارآفرین باشید، ولی قبل از اینکه به دنیای کارآفرینان شیرجه بزنید باید کالا و خدماتی را برای ارائه به مشتریانتان داشته باشید. اینجاست که اهمیت داشتن ارتباطات نمایان میشود. اگر از قبل زنجیرهای از ارتباطات موثر داشتهباشید، به شما در پیدا کردن ایدهای برای فروش کالا و یا ارائهی خدمات کمک میکند. اگر تا قبل از این به عنوان یک کارمند با دیگران ارتباط برقرار میکردید، حالا دیگر به عنوان یک کارآفرین باید تغییرات اساسی در ارتباط با دیگران ایجاد کنید.
تبدیل شدن به یک کارآفرین به سخت کوشی و ارادهای تزلزل ناپذیر احتیاج دارد. اگر شما واقعا خواهان کارآفرین شدن هستید، برای آن برنامهریزی کردهاید و جوانب آنرا سنجیدهاید، مطمئن باشید که توانایی این را دارید که بر سختیها و مشکلات کارآفرین بودن غلبه کنید و با موفقیت از یک کارمند به یک کارآفرین تبدیل شوید.
برگردان: علی آذرنوش
منبع: SME Entrepreneurship Magazine - MARCH 2011